نهال آرزو هایم چو شمعی در مسیر باد مرد
اینک من
که گویی زنده و گرمم و در دل
خاکسترم، سردم
و چون اشباح سرگردان به دور خویش می گردم
گهی اینجا گهی آنجا
و در پاییز، فصل قتل عام برگ ها
دردم دو چندان است ولیکن هیچ کس
بر زخم جانکاه دلم آگاه نیست
و پاییز آمده امروز
با نسیمی شوم و درد آور
با شروع سمفونی قار قار
که مرا مرگ است یادآور
.
.
.
من از پاییز بیزارم
من از پاییز بیزارم
من از پاییز بیزارم...
ای خدا امون بده...
برچسب : من از پاییز بیزارم, نویسنده : famonbede9 بازدید : 187